معنی فر کردن - جستجوی لغت در جدول جو
فر کردن
لتجعيدٍ
ادامه...
لِتَجْعِيدٍ
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فر کردن
Curl
ادامه...
Curl
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فر کردن
boucler
ادامه...
boucler
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فر کردن
কোঁকানো
ادامه...
কোঁকানো
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
فر کردن
بل بلانا
ادامه...
بل بلانا
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به اردو
فر کردن
kutengeneza
ادامه...
kutengeneza
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فر کردن
ม้วน
ادامه...
ม้วน
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
فر کردن
krullen
ادامه...
krullen
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
فر کردن
завивать
ادامه...
завивать
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به روسی
فر کردن
locken
ادامه...
locken
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
فر کردن
kręcić
ادامه...
kręcić
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
فر کردن
завивати
ادامه...
завивати
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فر کردن
rizar
ادامه...
rizar
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فر کردن
arricciare
ادامه...
arricciare
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فر کردن
घुमाना
ادامه...
घुमाना
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به هندی
فر کردن
enrolar
ادامه...
enrolar
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فر کردن
menggulung
ادامه...
menggulung
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فر کردن
컬하다
ادامه...
컬하다
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
فر کردن
לסלסל
ادامه...
לסלסל
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به عبری
فر کردن
卷曲
ادامه...
卷曲
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به چینی
فر کردن
カールする
ادامه...
カールする
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
فر کردن
kıvırmak
ادامه...
kıvırmak
تصویر فر کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر ظفر کردن
ظفر کردن
پیروز گردیدن فتح کردن
ادامه...
پیروز گردیدن فتح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر حفر کردن
حفر کردن
کندن، فروکندن
ادامه...
کندن، فروکندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر حفر کردن
حفر کردن
Bore, Hole, Pit
ادامه...
Bore, Hole, Pit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
Journey, Travel
ادامه...
Journey, Travel
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
бурить , копать , копать яму
ادامه...
бурить , копать , копать яму
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
bohren, graben
ادامه...
bohren, graben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
путешествовать
ادامه...
путешествовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
reisen
ادامه...
reisen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
сверлити , копати , копати яму
ادامه...
сверлити , копати , копати яму
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
подорожувати
ادامه...
подорожувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
wiercić, kopać, kopać dół
ادامه...
wiercić, kopać, kopać dół
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
podróżować
ادامه...
podróżować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
钻孔 , 挖 , 挖坑
ادامه...
钻孔 , 挖 , 挖坑
دیکشنری فارسی به چینی